چگونه زن خود رارواني كنيم؟!!
وقتي بعد از يك روز شلوغ براتون غذا درست كرد و با تمام خستگي كنارتون نشست بهش بگيد:ممنون عزيزم ، خوب شده ، ولي كاش قبل از درست كردنش به مامانم زنگ ميزدي و طرز تهيه اين غذا رو ازش ميپرسيدي ...
وقتي در جمع فاميل خودتون هستيد شكم بزرگ پدرزنتون رو ... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۲۹ - ۱۲:۴۱( 12 نظر , 614
بازدید )
جرای هیزم شکن و فرشته مهربون هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟&qu... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۲۹ - ۱۲:۳۳( 4 نظر , 430
بازدید )
مادر.....
مــــــادر من فقط یک چشم داشت. من از اون متنفر بودم … اون همیشه مایه خجالت من بود. اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت. یک روز اومده بود دم در مدرسه که منو به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم. آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه؟ روز بعد یکی... تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۳ - ۱۰:۱۴( 26 نظر , 659
بازدید )