فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 420


درباره من
دیوانه !!!!!!!!!!!!!!!!!!
<ته دنیا ...از : چه کسی ؟ خندید و : "" ... : "" ؟؟ : "" !! : "" کارها ....؟ : ، ...،خیانت نمیکنم...دور نمیزنم....وعده سر خرمن نمیدهم...دروغ نمیگویم..و ، ،... .... ..برایش فداکاری خواهم کرد..ناراحت و نگرانش نمیکنم...غمخوارش میشوم... : ولی ...، ..،ا ، ..اگر ترکت کرد ...؟اشک بر چشمانش حلقه زد و : ""...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۲۰ - ۲۰:۳۱ ( 0 نظر , 172 بازدید )
حرفهای یه دختر تنها.یه دوست پسر هم نداریم ...
یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم مشروط شدم این ترم، بگه عیب نداره عزیزم تو واسه من همیشه شاگرد اول هستی یه دوست پسر هم نداریم بهمون پیشنهاد بیشرمانه بده حتی، ماهم کلی کولی بازی در بیاریم یه دوست پسر هم نداریم بهمون قول شرف بده که صبح جمعه از خوابش میزنه و میریم بیرون یه دوست پسر هم نداریم به انداره مص...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۵ - ۲۱:۵۸ ( 7 نظر , 162 بازدید )
نصیحت لقمان به پسرش
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را ا...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۵ - ۰۰:۴۹ ( 5 نظر , 72 بازدید )
llllllllllllllllllllllllll
دیشب خدا آروم صدام کرد و گفت : خوابی ؟ عشقت داره قربون یکی دیگه میره اونوقت تو راحت خوابیدی !؟ … لبخندی زدم و گفتم : “خدا جونم ” ، این همون مخلوقی هست کـه وقتی آفریدیش ، به خودت آفرین گفتی . . ....
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۲ - ۱۳:۵۴ ( 10 نظر , 161 بازدید )
« خداوند از انسان چه می خواهد؟!...»
« خداوند از انسان چه می خواهد؟!...» شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند ! استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟ شاگرد گفت : برای طلب بخشش و...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۲ - ۱۱:۳۵ ( 4 نظر , 120 بازدید )
ریسک پذیری
ریسک پذیری دو تا دانه توی خاک حاصلخیز بهاری کنار هم نشسته بودند. دانه اولی گفت: من می خواهم رشد کنم! من می خواهم ریشه هایم را هر چه عمیق تر در دل خاک فرو کنم و شاخه هایم را از میان پوسته زمین بالای سرم پخش کنم... من می خواهم شکوفه های لطیف خودم را همانند بیرق های رنگین برافشانم و رسیدن بهار را نوید ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۰۸ - ۲۰:۵۷ ( 2 نظر , 53 بازدید )
عشق چیست ؟
شاگردی از استادش پرسید:" عشق چیست؟ " استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! " شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: "چه آوردی؟ " و شاگرد با حسرت جواب داد: ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۰۴ - ۲۳:۴۷ ( 2 نظر , 55 بازدید )
از کجا معلوم
یک روز در روستا اسب پیرمردفرار کرد.همه گفتند چه بدشانسی! پیرمرد گفت:از کجا معلوم؟ چند روز بعد اسب پیرمرد با یک گله اسب برگشت.همه گفتند چه خوش شانسی! پیرمردگفت:ازکجامعلوم؟ چند روز بعد پسر پیرمرددرحالی که داشت یکی از اسبها را رام میکرد از پشت اسب بزمین خورد و پایش شکست.همه گفتند:چه بدشانسی! پیرمردگفت:...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۰۴ - ۲۳:۴۳ ( 4 نظر , 61 بازدید )
در زندگی سه راه برای رسیدن به هدف وجود داره
در زندگی سه راه برای رسیدن به هدف وجود داره : ۱- اندیشه والاترین راه ۲- تقلید آسان ترین راه ۳- تجربه تلخ ترین راه...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۰۴ - ۲۳:۳۳ ( 3 نظر , 74 بازدید )
امید دادن به نا امید ان
همه روز روزه بودن‌، همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن‌، سفر حجاز کردن ز مدینه تا به مکه‌، به برهنه پای رفتن دو لب از برای لبیک‌، به وظیفه باز کردن شب جمعه‌ها نخفتن‌، به خدای راز گفتن ز وجود بی‌نیازش‌، طلب نیاز کردن به خدا قسم که آن را‌، ثمر آن‌قدر ن...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۰۳ - ۱۴:۴۸ ( 0 نظر , 59 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)